تو مهر روشن و اوج خصال آینه ای عیار پاکى و حسن کمال آینه ای
تو صبح صادق فجری ، شکوه آینه ای تو حرف روشن و پاک زلال آینه ای
در آسمان اصالت به کهکشان مانی گواه مریم و صبح وصال آینه ای
به صبر و حلم محمد، شجاعتت چو علی ست به زهد فاطمه مانى ، مثال آینه ای
تویی پیام رسان قیام عاشورا تو مهر صلح حسن ، هم مقال آینه ای
ولادت تو بود رویش صلابت و حجب تویی طراز نجابت جمال آینه ای
تو الگویی به زنان و تو شمس نسوانی تو زیوری به زمان و مدال آینه ای
تو شعر سبز شگونی ، تو بحر خوش یمنی بهار حسین و، الحق که فال آینه ای
پیام مکتب تو درس هر پرستار است تو شعر سبز بهار، اعتدال آینه ای
تو زیب صبر و شکوهى فرشته تقوا تو قهرمان زنانی ، جلال آینه ای
طنین صاعقه مانى به بزم بد خواهان تو سیف ایزد و چونان هلال آینه ای
میلاد حضرت زینب بر همه شیعیان مبارک باد
یک میدان و دو هجوم
نه « مرز » آبی و خاکی است ، نه حمله ، تنها زمینی و هوائی !
نه هجوم ، فقط نظامی است ،نه شکست و ضربه ، فقط مادی .
« تهاجم فرهنگی » ، خطرناکتر از « هجوم نظامی » است .
در هجوم نظامی ، طمع به خاک است و زمین ، در شبیخون فرهنگی طمع به اخلاق است و دین !
هجوم نظامی با سر و صدا و سرعت است ، تهاجم فرهنگی ، آهسته و آرام .
آن ترسناک و نفرت آفرین است ، این فریبنده و جذاب .
آن ، افراد را به دفاع و مقاومت وا میدارد ، این به استقبال و پذیرش میفرستد .
کشته آن ، « شهید» است و مرده این ، پلید !
شهادت دوست داشتنی است ، اما ابتذال ، نفرت انگیز .
در هجوم نظامی ، دشمن ، اعلام جنگ و دشمنی میکند ، و مهاجم فرهنگی اعلام دوستی ! .......
در حمله نظامی ، صفیر اولین گلوله ، همه را متوجه خطر میسازد ، اما در تهاجم فرهنگی گاهی تا شلیک گلوله آخر دشمن ، هنوز عدهای شبیخون را باور نمیکنند .
آن پیداست ، این پنهان !
در آنجا ، زمین از دست میرود ، اینجا شرف و دین .
آنجا ، درگیری با دشمن ، در مرزهاست ، اینجا آسیب از حمله دشمن ، درون خانههاست .
آنجا بمبهای خوشهای میریزند ، اینجا شک و دودلی میانگیزند .
آنجا سلاح ، موشک و بمب است ، اینجا ماهواره و امواج تصویری .
در میدان حمله نظامی ، پادگانها ، مقرها و خطوط و خاکریزها بمباران میشود ، در تهاجم فرهنگی ، مدرسهها ، مطبوعات ، اندیشهها و عقیدهها .
در آن درگیری ، کوه و دشت و دریا میدان برخورد است ، در این مقابله ، نبرد در عرصه مجلات ، رمانها ، فیلمها و کتابهاست .
آنجا میدان مقابله محدود است ، اینجا گسترده .
آنجا جنگی آشکار است ، اینجا غارتی پنهان .
اسیران آن میدان « آزاده » اند و گرفتاران این میدان ،« معتاد» و « آلوده » .
آنجا ، شهادت ، خانوادهای را سر بلند میسازد ، اینجا اعتیاد و ابتذال ، دودمانی را شرمگین میسازد .
پدر یک شهید ، عزیز است ، پدر یک آلوده ، سرافکنده !
در میدان نظامی ، مجروح را به عقب برمیگردانند تا مداوا شود ، در صحنه فرهنگی ، پس از اولین زخم و ترکش ، به خطوط جلوتر انتقال مییابد .
تیر و ترکش ، بر سر و دست مینشیند ، ولی زهر هوس و ویروس گناه ، بر یامان و اندیشه آسیب میرساند .
در هجوم نظامی ، دشمن از مرز آبی و خاکی وارد میشود ، در تهاجم فرهنگی ، از مرز فکری و روحی .
آسیب خورده آن ، انگیزه مبارزه و خصومت پیدا میکند و نیش خورده این ، خلع سلاح و بیانگیزه میشود .
تشییع جنازه یک شهید ، شهری را روح حماسه میبخشد ، اما آلودگی نسلی به ابتذال ، روح جامعه را افسرده میسازد .
هجوم نظامی ، یک ملت را مقاومتر میکند ، و هجوم فرهنگی ، سستتر میسازد .
آنجا فشنگ ، شلیک میشود ، اینجا آهنگ ، پخش میشود .
آنجا در پی « ماه »اند ، اینجا دنبال « ماهواره » .
گذرگاههای آن جبهه ، سربالائی است ، و عرصههای این میدان ، سرازیری .
آنجا از خود میگذرند تا به خدا برسند ، اینجا از خدا میگذرند تا به خود برسند .
قربانیان آن ، شهید راه « معروف » اند ، و قربانیان این ، کشته بیراهه « منکر » !
بکوشیم تا از مجروهان این جبهه و ترکش خوردگان این حمله نباشیم .
اگر هم آسیب دیدهایم ، به درمانگاه « توبه » برویم و ... تا دیر نشده ، غده گناه را «جراحی» کنیم .
اَینَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتولِ بِکَرْبَلا
همة ما میدانیم که امامان ما همه معصوم و پاک آفریده شدهاند و همانطور معصوم و پاک از دنیا رفتهاند و دارای صفاتی بودند که هرگز یک انسان عادی دارای آن شرایط نبودهاند . مانند امیرالمومنین علی (ع) که در رحم با مادرش فاطمه بنت اسد(ع) صحبت میکرد و موقع ولادتش قرآن میخواند و همچنین معجزات دیگر امامان و یا حضرت مهدی (عج) که هنگام ولادت سر به سجده گذاشته و شکر خدا نمود.و در سن پنج سالگی به مقام امامت نائل آمدند و همة این نورهای پاک بدون این که نزد استادی تحصیل کرده باشند دارای علم اولین و آخرین بودند و از گذشته و حال و آینده خبر میدادند.
پس در نتیجه این معصومین ، مانند من و شما برای امتحان به این دنیا نیامدند و آنها بزرگترین لطف و نعمتی هستند که خداوند به بشر عنایت کرده است به چند دلیل :
اولاً همة ما میدانیم که خداوند عادل است و در قرآن کریم میفرماید :
فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَه ، وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یرَه
< هرکس کوچکترین ذرهای بدی نماید جزای آنرا خواهد دید و هرکس کوچکترین عمل نیکی انجام دهد پاداش آن را خواهد گرفت .>
حال که خدا عادل است و بنده جایز خطا ، چون خداوند قرار است با عدل بر ما رفتار کند بنابرین باید اکثر انسانها را به آتش قهرخود بسوزاند و خالق یکتا در حدیث قدسی میفرماید :
« من بندگانم را برای اینکه بسوزانم نیافریدهام وبه هر نحوی که بتوانم سبب نجات آنها را از عدل خودم فراهم کرد ».
و به قدری پرودگار ما رحیم است و کریم است و جواد ، بهانههایی برای نجات بشر قرار داده ، مانند خواندن نماز و گرفتن روزه و اعمال عبادی دیگر ، و بزرگترین لطفی که کرده ، فرستادن نمایندگانی در روی زمین مانند وجود مقدس خاتم الانبیاء حضرت محمد مصطفی (ص) و امامان معصوم (ع) بود که به این دنیا آمدند تا با زندگی کردن و راهنمائی بشر هم درست زیستن را به ما بیاموزند و هم ما گنهکاران با واسطه قرار دادن این عزیزان الهی به حاجتها و خواستههایمان برسیم و هم با ابراز دوستی با عزیزانش بهانهای برای بخشش و نجات از کیفر گناهان داشته باشیم . همچنین این وجودهای مقدس را چنان پر محبت و با گذشت آفریده است که فردای قیامت با شفاعتشان سبب نجات عده زیادی از آتش جهنم خواهد شد .
خدایا ما چگونه شکر تو را به خاطر نعمت ولایت بجا آوریم.... ؟؟؟؟؟؟
به خداوندی خودت زبانمان قاصر است و همة این الطاف از کرم وجود بی حساب توست. ما بندگان افتخار میکنیم به داشتن چون تو خالقی ، خدایا در تمام عمر در مقابل هر نعمتت ، کفران نعمت کردهایم ، نه قدر ترا شناختیم و نه رسولت و نه حجتهای پاکت را ، در زمین تو زندگی کردیم ، روزی تو را خوردیم ، از همة نعمتهایت استفاده کردیم ، و به جای شکر و سپاس از تو اسیر نفس و شیطان بودیم.
یعنی اگر گفتی به دنبال انسانیت و کمالات باشید به دنبال خویهای حیوانی رفتیم . و اگر فرمودی به فکر ذخیرة آخرت باشید ولی همة وجودمان دنیا بود و خواستههای نفسانی .
الهی! چه بگویم از بی وفائیهایمان .
خداوندا! چگونه با این اعمالمان در دادگاه عدل تو بایستیم .
بارپروردگارا ! دیدی بندگانت چگونه مزد زحمات رسولت را دادند .
زمانی که پیامبرت(ص) از دنیا رفت حدود هفت میلیون مسلمان داشت ولی همین بندگانت بعد از گذشت کمتر از سه ماه یک عده دنیا پرست جانی درب خانة دخترش و جانشینش حضرت علی (ع) را به خاطر حب ریاست به آتش کشیدند ، آن هم بعد از آن همة سفارشات پیامبر اکرم (ص) نسبت به عترتش .
بار پروردگارا ! کجا بودند آن بندگان شکر گذارت که دفاع از ولی تو در زمین کنند و تو خالق یکتا چه صبری داری آن موقعی که دیدی بر گردن ولیت یک عده شیطان انسان نما طناب انداخته و یا آن بانوی پاک و معصومی را که فرمانبری از او بر تمام انس و جن و حتی پیامبرانت و همة موجودات روی زمین واجب نمودی دیدی چگونه مورد ضرب و شتم قرار دادند و یا با دیگر ولیت امام حسن مجتبی(ع) ؛ جگرش را پارهپاره کردند و سر دیگر حجتت را بر نیزه نمودند و دیگری را سالهای سال در گوشة زندان اسیر کردند و هرکدام را به زهری مسموم نمودند .
کجا بودند طرفداران این گوهرهای پاک..... ؟؟؟؟؟؟
چگونه شکر نعمت ولایت را به جا آوردند.. ؟؟؟؟؟؟
ای تُف بر تو و بی وفائیت دنیا............... ؟؟؟؟؟؟؟؟